به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل؛یک روز پس از حمله سپاه بہ مکانهایی از محل استقرار گروه جیشالعدل در مناطق مرزی داخل خاک پاکستان، صبح امروز خبرها از وقوع حمله موشکی و پهپادی ارتش پاکستان به مناطقی در خاک ایران در محدوده شهرستان سراوان بر روی آنتن رسانهها رفت. پاکستان ادعا کردہ اند کہ حمله به مراکز یک گروه تروریستی مخالف پاکستان (از منظر آن دولت) در درون ایران انجام گرفته و جنبه مبارزه با تروریسم را داشته و آنھا هیچ دشمنی با ایران و مردم آن را ندارند. بیانیه ارتش پاکستان و کارشناسان نظامی آن کشور در واقع ھمان کپیبرداری مفاد بیانیههای ایران در ساعات پس از حمله سپاه به مقرهای جیشالعدل است و دیگر هیچ.
آنچه که در تحلیل پیش روی بہ آن خواهیم پرداخت طرح سوالاتی است که قاعدتا دولت و نظامیان پاکستان باید جواب بدهند و توضیحاتی است که برای تنویر افکار عمومی منطقه بہ کار میرود.
۶:نکتہ دیگر در این نوشتار پرداختن به نقش دولت پاکستان در این ماجرا هست، دولتی کہ شدیدترین محرومیتها را بر مردم بلوچ آن سوی مرز تحمیل و بدترین فشار و سرکوب را بر مخالفان حکومتیاش در آن منطقه روا داشته و جز بہ ملیگرایان پنجابیاش، کمترین نگاه التفاتی به دیگر اقوام آن کشور از جمله قومیت بلوچ نداشته و ندارد! دولتی که خود را دارندہ دھمین ارتش بزرگ دنیا و مجهز به سلاح اتمی میداند چگونه نتوانسته و نمیتواند گروههای مخالف حکومت همسایهاش ایران را در خاک خود راه ندهد، لذا بناچار باید پذیرفت که دولت پاکستان از گروههای همچون جیش العدل پذیرایی و آنها را در دامان خود برای فشار به کشور همسایه ایران در دامان خود پرورش دادہ، رسانہھای منطقہای ھمچون حالوش را برای این گروہ مجھز کردہ تا ھمراہ با بدبین کردن قوم بلوچ و دیگر مردم علیہ ایران، سالھاست کہ حربه کشتار علیه قوم بلوچ در دو سوی مرزها را بہ دست این گروہ دادہ و میدهد.
۳:اکنون سوال اینجاست که با گذشت بیش از یک دهه از فعالیتھای سالھای گذشتہ این گروہ در خاک بلوچستان ایران، چرا به یکباره طی چند ماه اخیر این حرکات و عملیات ایذائی تشدید شده است؟
در پاسخ بہ این پرسش باید نگاہ به تحولات جاری در خاورمیانه و جریان اشغال چند ۱۰ ساله فلسطین و جنگ گروہھای فلسطینی با رژیم غاصب اسرائیل را مد نظر قرار دھیم، جریانی که با گذشت چند دهه از جنگ بین آنھا در قالب عناوینی ھمچون جنگ اعراب و اسرائیل، اسلام و یھود و فلسطین و رژیم صهیونیستی، روند آن هرگز به مانند این روزها روی موج پیروزی گروہھای فلسطینی و جھادی نبوده است. با قدری اندیشه در این باره میبینیم آنچه را که اکنون در قضیه فلسطین شاهد هستیم نتیجه سالها برنامہریزی و حمایت ایران از جریان مقاومت فلسطین و گسترش آن در خاورمیانه و فراتر از آن با بهرهمندی از حمایت ملتهای محور مقاومت و همسویی افکار آزادیخواهان جهان به دست آمده است.
۲:
از حدود ۱۲، ۱۳ سال پیش که گروه جندالله و بعد جیشالعدل، علم طغیان علیه ایران را با ادعای حمایت از قومیت و مذهب بلوچ این استان برداشت جز مدتی کم و معدود ماہھایی نتوانست در داخل ایران باقی بماند و پس از چند ماه تحرکات ایذائی، به ناچار تحتالحمایه اربابان خارجی خود به دامان آنھا در درون پاکستان فرار کرده، آنجا را مقر عملیات خود قرار داد. در این طغیان آنچه که مایہ امید این گروه بود، وجود بخشی بزرگ از سرزمینهای بلوچنشین در آنسوی مرزهای ترسیمی دولت استعماری انگلیس در داخل پاکستان بوده تا علاوه بر سوء استفاده این دار و دستہ از قومیت بلوچ، آغوش بزرگ و باز گروہهای دیگر در داخل پاکستان نیز پناهگاه امنی برای آنھا باشد. در این باره قطعاً میدانیم که گروههای تندروی داخل خاک پاکستان تا چه میزان فعال و ادعای قدرت میکنند به همین دلیل است که جیشالعدل برای بقای خود مکانی مناسبتر از پناه بردن به درون پاکستان و مناطق بلوچنشین آنسوی مرز را نمیتوانست پیدا کند و در این میان آنها از نظر تامین منابع مالیشان هم از قبل مطمئن و دارای حامیان مالی در برنامہھای استعماری غربی بودهاند و هم آنکه در فضای قومی این گروہھا در پاکستان، کمکهای مورد نظر بہ راحتی و سهولت بهتر از هر جای دیگر به دستشان میرسد. البته این کمکها غیر از فعالیتهای مافیایی مواد مخدر و گروگانگیری افاغنه متردد در آنسوی مرز است
۷:پاکستان اگر دهمین ارتش دنیا را داراست باید یافتن و حذف عوامل انسانی گروههای بیگناہ کش و بلوچکشی همچون جیش العدل را برای نشان دادن حسن نیت خود به کشور همسایه در دستور کار قرار میداد، لذا یا این ادعا دروغ است و ارتش و ISI پاکستان از حذف آنها عاجز بودہ و یا آنکه با جیش العدل همسو و خود حامی و پرورش دهنده آن است تا هر وقت که بخواهد چند نفری از این گروہ را تجهیز کرده به درون مرزهای بلوچ نشین داخل ایران روانه کند، تا کہ بیایند درون بلوچستان ایران ناامنی ایجاد کنند، زن و کودک بکشند، افراد نظامی و مردم بیگناہ را سر ببرند و اقتصاد و معیشت مردم و مرز بلوچستان را به چالش بکشند.
نوشتہ; وژنام بلوچ
۵:جیشالعدلی که در چند ماه اخیر بارها با ناامن کردن مناطقی در درون استان سیستان و بلوچستان، با راہاندازی ترور و کشتار نظامیان، زنان و کودکان بلوچ، ادعای حمایت از این قوم را هم یدک کشیده است، جیش العدلی که به سربازان بیگناه بلوچ هم رحم نکرده و نمیکند از ادعا فقط نام بلوچ و مذهب این قوم را دستاویز کارھایش کردہ است. براستی از خود پرسیدهایم که چند درصد افکار عمومی و مذهبی در بلوچستان ایران، تندرویھا و تحرکات این گروہ را قبول دارند؟ کدام جریان شاخص مذھبی مورد اقبال مردم از ادعاهای آنھا حمایت کرده یا میکند؟ مگر ندیدهایم که در پس هر شیطنت این گروه، علمای شاخص بلوچستان ھمچون مولوی عبدالحمید، مولوی چابھاری و دیگر حضرات دینی از کارھا و رفتارھای خشن آن اعلام برائت کردہ و آن را محکوم کردہ اند؟ مگر ندیدہایم در پس از تحرک ایذائی جیش العدل تا مدتها جریان رفت و آمد و دید و بازدیدھای فامیلی ساکنان دو سوی مرز ساختہ انگلیس و تجارت بین دو سوی بلوچستان چه به روش رسمی از مرز و بازارچہھا یا غیر رسمی و کولهبری دچار اختلال گشته و هزاران سوختبر و کولهبران کوچک و بزرگ دو سوی مرز دچار سوء فعالیتھای تجاری و معیشتی و دیگر چالشھای مرزی شده است. مگر نمیبینیم در حالیکہ بسیاری کشورھا و ملل بی طرف پس از شروع این تنش مرزی دو کشور ایران و پاکستان را بہ خویشتنداری و تعامل دعوت کردہ و می کنند کشورھای غربی و آمریکا مھر سکوت بر لب زدہ و از این ماجرا قند توی دلشان آب و موذیانہ در فکر بھرہ برداری از آن و افزایش تنشھا ھستند تا بلکہ از یک سو فرصتی بیشتر برای شکستن اقتدار جریان مقاومت را بیابند و از سوی دیگر خریداری جدید بر تولیدات کارخانہھای اسلحہسازیشان پیدا شود؟
۴:از سوی دیگر استکبار قدرتھای غربی بہ سرکردگی آمریکا، انگلیس و آنچه از تجهیزات نظامی اهدایی آنها به اسرائیل کہ از دههها قبل تاکنون بہ این رژیم واگذار کردہ اند ھمگی نتوانستهاند حتی پس از ۳ ماہ ونیم جنگ و بمبارانهای بی امان، پایداری یک سرزمین کوچک مانند غزه را در هم بشکنند بہ ھمین دلیل است کہ ترس از قیام عمومی و مشترک محورهای مقاومت خواب خوش آنان را آشفته کرده است، لذا بہ فکر چاره افتادهاند تا به طریقی حامی اصلی و طراح بزرگ مقاومت یعنی ایران را بہ گونهای دیگر با چالشی جدید مواجه سازند، حال در چنین فضایی از وقایع جاری جهان هست که آمریکا و غرب یاد گروه دست نشانده خود (جیشالعدل) در مرزهای شرقی ایران افتادهاند تا از ثمرات بذر کاشته شده خود در زمینہھای نفاق قومی و مذهبی را که پیش از یک دهه قبل آن را نشانده و سالها آبیاری کرده بودند بهره ببرند، اینک زمان استفاده از آن بذر برایشان فرا رسیده، لذا آنها به سراغ جیشالعدل که سالها با آرامش خیال در دامن ارتش و ISI پاکستان پرورش و پیچیدہترین آموزشھای نظامی را تعلیم یافتہ و برای چنین روزهایی آمادہ شده بود رفتهاند تا با استفاده از آن، نگاه ایران را از سمت حمایت محور مقاومت به سوی مرزهای شرقی خود برگردانند.