آسمان بلوچستان بار دیگر ستاره‌ای نورانی را از دست داد که سال‌ها بر تارک ادبیات و زبان مردم بلوچ درخشیده بود.

بندر بزرگ و تاریخی گوادر و شهرهای اطراف آن یا به قولی ساحل مکران همواره مامن و خاستگاه بسیاری از شاعران و ادبای زبان شیرین بلوچی بوده که در گذر تاریخ آمده اند ، سالیانی را بر دل‌های مردم بلوچ قلم زده و رفته‌اند . در عصر حاضر نیز این خاک شعرای پرآوازه بسیاری را در دامان خود پرورده کہ می سرایند و مینویسند ، تا به وقت رفتن نوبت به چه کسی برسد . اما او که بھرہ اش کم بود و این روزها نوبتش به سر رسید مبارک قاضی متولد ۲۴ دسامبر ۱۹۵۶ ،شاعر توانمندی بود که در نسبت دادنش به سبک خاص و جریانی مشخص انسان احساس درماندگی می‌کند غنای غزل ، رباعی و چهاربندی‌های او بعضاً در عین کوتاهی به بزرگی دریای لایتناهی مجاور شهرش پَسِنی بود ، عمیق و نامعلوم ، هر کس می‌توانست به دلخواه خود تعبیرش کند . در عین سرودهای نغز عشقی الفتی دیرینه با شراب داشت و به قول بسیاری تا مرز بیخودی‌ها غرق در شراب می‌شد . در چنین حالی مفهوم سرودهایش چیزی دیگر .

 نگاه قومی او عمیق بود و بسیاری از سرودهایش در مدح بلوچ و بلوچستان سرشار از عواطف قومی . تا جایی که در این راه و در بھای افکار انقلابی خسارت ھای بزرگی ھم دید اما مسیر راھش معلوم بود . به دلیل وابستگی‌ مدام بہ شراب بعضی ھا او را با معنویات دینی زاویه‌دار و در عشق ورزی به قوم افراط گرا می‌دانستند اما من که عکس‌ها و فیلم‌های متعدد از صخنہ ھای نماز خواندن مبارک قاضی را با سجده بر خاک گرم و ایستاده با قامتی خمیده در برابر خدایش بسیار دیده‌ام و آن خلوص ظاهر از عبادتش را کہ مشاهده کرده‌ام نمی‌توانم برای مبارک قاضی زاویه‌ای با مسیر معنوی تصور کنم .

سفر از بھترین خوشی‌های مبارک قاضی بود و سرانجام ھم در سفر بود کہ برای همیشه از این جهان مسافر شد (۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳ ) .

 خود او برای چنین روزها و هنگامی که دیگر در میان مردم و قوم نباشد و در جهانی دیگر ، بارها سروده سروده است . 

 

بلّے مُرتان ءُ شُتاں من ، بلے پَہ جَزم گُشاں 

شھر ءِ دیوال ءِ سر ءَ گال منی پَشت کپ انت 

کازی روچے من باں دگنیاءِ نگاھاں اندیم 

بلے راجدپتر ءِ اھوال منی پشت کپ انت .

 

به قلم : خدابخش جلال زهی