به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل؛ بالاچ بلوچ نوشته است: مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتها و سازمانها در دهه اخیر به پارادایم غالب و مسلط در حوزه اداره شرکتها تبدیل شده است. مسئولیت اجتماعی از مفاهیم جدید عصر حاضر میباشد. عصر حاضر را عصر مدیریت نامیدهاند. چرا که هر تصمیم یک مدیر میتواند طی یک روند سلسلهوار دیر یا زود، سرنوشت تمام نهادهای جامعه را دستخوش تغییر نماید. لذا یکی از مسائل و مشکلات اجتماعی که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از صاحبنظران و دستاندرکاران جوامع مختلف را به خود جلب کردهاست، عدم توجه و پایبندی سازمانها و مدیران به وظایف و مسئولیتهای اجتماعیشان است. مسئولیت اجتماعی به مجموعه فعالیتهایی گفته میشود که صاحبان سرمایه و بنگاههای اقتصادی به صورت داوطلبانه، به عنوان یک عضو مؤثر و مفید در جامعه،انجام میدهند.مسئولیت اجتماعی تعهدی است برای تصمیم گیران که علاوه بر تأمین منافع خودشان، موجبات بهبود رفاه جامعه را نیز فراهم آورند.
از چابهار به عنوان پیشانی توسعه کشور یاد میشود؛ چرا که بزرگترین بندر اقیانوسی ایران و قطب سوم پتروشیمی است.
چند سالی است که شرکت ملی صنایع پتروشیمی موضوع توسعه پتروشیمی در مکران را دستور کار قرار داده است. این پروژه در منطقهای شروع به کار شده است که هم دارای ظرفیت است و هم محرومیت.
پتروشیمی ظرفیتی است که به واسطه آن می توان محرومیت را از چهرۀ مناطق کمبرخوردار زدود. اما، این مهم زمانی محقق می شود که این صنعت رسالت اجتماعیاش را به درستی انجام دهد.
در هر نقطه از کشور زمانی که کلمۀ محرومیت بر زبان جاری می شود، اولین منطقه ای که در ذهن تداعی می شود بلوچستان است. بلوچستانی که سرشار از ظرفیت ها و پتانسیل هاست.
وقتی شهرک پتروشیمی مکران بساطش را در چابهار پهن کرد و شروع به احداث فازهای مختلفش نمود، بارقه ای از امید در دل مردم این منطقه کمتر توسعه یافته زنده شد و آنها با حضور این صنعت در منطقه به تغییرات در تمام ابعاد اجتماعی امیدوار شدند.
همانگونه که در سطور بالا اشاره شد شرکتها و سازمانها تعهدی با عنوان مسئولیت اجتماعی دارند تا علاوه بر تامین منافع خودشان موجبات رفاه جامعه را نیز فراهم آورند.
حال سوال اینجاست پتروشیمی چابهار چه اندازه به تحقق مسئولیتهای اجتماعیاش پایبند بوده است.
آیا پتروشیمی چابهار به مقولههای سلامت و رفاه اجتماعی، محیط زیست، آموزش و پرورش، امور خیریه و فقرزدایی، هنر و فرهنگ، احداث جادههای استاندارد، ساخت مدارس، ایجاد فرهنگسرا و توجه به ورزش و ... پرداخته است.
اگر یکی از اهداف احداث پتروشیمی در چابهار رفع محرومیت و توسعه پایدار است پس چرا هیچ گونه تغییری در زیرساخت های این منطقه مشاهده نمیشود!
یکی از مهمترین اهداف پتروشیمی به کارگیری نیروهای بومی جهت اشتغال در این سازمان است. تا وقتی فقر آموزشی در این منطقه حکمفرما باشد و فاصلۀ معناداری در عدالت آموزشی وجود داشته باشد نیروی متخصص بومی چگونه تامین میشود.
آیا پتروشیمی چابهار اقدامی برای تربیت و آموزش نیروهای بومی انجام داده است. چه اکنون که در حال احداث پروژه است و چه در زمان بهره برداری این شرکت نیازمند تعداد کثیری از نیروهای انسانی است آیا میخواهد نیروی انسانی را از استانهای دیگر استخدام کند.
پتروشیمی برای پیش بردن اموراتش نیازمند مهندس، جوشکار، لوله کش، برق کار و دیگر نیروهای فنی است که اگر نتواند این نیروها را در این منطقه پرورش دهد مجبور است نیروهای خود را از دیگر مناطق به کار گیرد.
حال آنکه می تواند با احداث یک مرکز فنی و حرفهای جهت پرورش نیروهای فنی ماهر نیاز نیروی انسانی خود را از نیروهای بومی تامین کند.
وجود پتروشیمی در چابهار به جای سودمندی، مشکلات و رنجهای عدیدهای برای مردم این دیار در پی داشته است.
این شرکت با پرداخت اجارۀ نجومی منازل در سطح شهر تاثیر چشمگیری در بالا رفتن کرایه خانه گذاشته است. بدیهی است صاحب خانه منزلش را به کسی واگذار می کند که پول بیشتری پرداخت کند. افزایش اجاره کمر مردم را خم کرده است؛ مردم، با این وضعیت فرار به حاشیه شهر را بر قرار ترجیح می دهند.
پتروشیمی به جای اینکه حاشیه نشینی را که بلای این روزهای چابهار است ریشه کن کند، امر حاشیه نشینی را تسریع بخشیده و با این کارش مردم را سمت حاشیه نشینی سوق داده است.
شرکت پتروشیمی مکران، اگر خود را متعهد به مدیریت مسئولانه و توسعه پایدار در کلیه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی می داند جهت شفاف سازی و به منظور حصول اطمینان از همسویی استراتژی شرکت با استراتژی های ذی نفعان و جامعه گزارشی از فعالیت های مسئولیت اجتماعی ارائه کند.