به گزارش گروه فضای مجازی پایگاه اطلاعرسانی میار جل؛ امان الله تمندهرو فعال اجتماعی بلوچستان در یادداشتی در صفحه اینیستاگرام خود نوشت: ظرف کمتر از یک هفته، جامعه بلوچستان دو شخصیت بزرگ را از دست داد. شخصیت هایی که بزرگ و ریش سفید طوایف خود بودند و نقش پر رنگی در برقراری صلح و دوستی و حل اختلافات بین گروههای مختلف مردم ایفا میکردند. سردار بشیر احمد ریگی، معتمد و سر طایفه ایل بزرگ ریگی که در ایران و پاکستان نفوذ قومی و دولتی داشت و سردار مهدی گرگیج که در ایران و مناطقی از افغانستان صاحب نفوذ و اعتبار بود. از دست رفتن این مردان بزرگ در دوره ای که شخصیت های کاریزماتیک، با داشتن قدرت نفوذ و کلام و قابلیت حل و فصل منازعات بزرگ به ندرت ساخته و یافت میشوند، برای جامعه قومی و طایفه ای ما ضایعه ای بزرگ است.
با سردار بشیر احمد ریگی سالها پیش در یکی از کنفرانس های بین المللی سالانه وحدت اسلامی که در تهران برگزار و دعوت شده بودیم اشنا شدم. همانجا او را فردی باهوش و زیرک، متواضع و متفکر دیدم و فهمیدم شخصیت سرداری در وجود او نهادینه شده است. او با وجود اینکه پدر و سردار ایل بزرگ ریگی با طوایف و تیره های متعدد بود هیچگاه خود را بزرگ و سردار ننامید، بلکه خود را خادم مردم میخواند و اینگونه هم بود. یکی دو بار دیگر هم به همراه تعدادی از تحصیل کردگان استان و برای دیدار با او به منزلش در روستای جون آباد شهرستان میرجاوه رفتیم. در آنجا هم او را خوش سخن، مردمی و متواضع دیدم.
سردار مهدی گرگیج را هم با جلساتی که در منزلش برای پیگیری مسایل فرهنگی و آموزشی برگزار می کرد می شناختم. او به واسطه مسئولیت هایی که در دوران خدمت در آموزش و پرورش استان داشت با مسایل و مشکلات این حوزه آشنایی داشت و رفع عقب ماندگیهای اموزشی فرزندان استان یکی از دغدغه های همیشگی او بود. سردار مهدی برای حل مشکلات مردم حاشیه نشین شهر زاهدان هم پیگیری و تلاش میکرد. هر دو سردار، بزرگ منش، میهمان نواز، خوش فکر و دغدغه مند بودند.
در نظام طایفه ای بلوچستان، بخصوص در سرحد زمین، سرداران علاوه بر نقش مردمی و ریش سفید قومی بودن، نقش مهم دیگری نیز دارند و آن تنظیم و تحکیم رابطه طوایف خود با حاکمیت است که با توجه به مرزی بودن استان و مسائل امنیتی آن و اقتصاد بخش زیادی از مردم بلوچ که اقتصادی غیر دولتی و غیر رسمی است که به ناچار گاهی با قاچاق کالا ، سوخت بری، مواد مخدر، زندان و اعدام و دیگر مسایل مربوط به آن همراه است دارای حساسیت دو چندان می شود. این امر با توجه به حضور کمرنگ نیروهای متخصص بلوچ در نهادهای امنیتی و انتظامی، ارتش و سیستم قضا و قضاوت و ادارات کل و نیاز به لابی گری برای رفع رجوع مشکلات مردمی دارای اهمیت بیشتری می باشد. در این زمینه نقش سردار بشیر احمد در کنترل نا امنی های دهه هشتاد و جلوگیری از قرار گرفتن کل طایفه ریگی در مقابل حاکمیت با تعامل با مسئولان استان و کشور تعیین کننده بود. این تعاملات گاهی به مذاق برخی افراد درون طایفه خوش نمی آمد که برقراری موازنه و حفظ رضایت طایفه بهمراه کنترل خشم بخشی از حاکمیت در مقابل طایفه ریگی کار سختی بود که سردار بشیر احمد بخوبی از عهده آن بر آمد.
سردار مهدی گرگیج نیز ضمن اینکه با هدف تاثیر گذاری و تعامل با مسئولان، در اغلب همایشها و جلسات دولتی و حاکمیتی حضور پیدا می کرد، دست به قلم خوبی داشت و در یادداشت هایش از برخی سیاست های نظام و مدیریت های غلط مسئولین انتقاد می کرد. این تنظیم رابطه نیز برای او سخت بود و طبعا گاهی با انتقاداتی مواجه میشد.
هدف این یادداشت، نه بزرگنمایی فعالیت سرداری بلکه پاسداشت خدمات دو چهره بزرگ مردمی استان است که نقشی وحدت آفرین و کمک کننده در تامین امنیت استان داشته و در طی روز های اخیر از دنیا رفتند و نیز اشاره به نقش مهمی است که سران طوایف میتوانند در تنظیم رابطه بین حاکمیت و مردم در تامین امنیت، گسترش همبستگی ملی، کمک به آزادی زندانیان جرایم غیر عمد، توصیه و توجه طوایف به مسایل اموزشی و فرهنگی، حل و فصل اختلافات قومی و ایجاد نگرش مثبت در بدنه حاکمیت نسبت به مردم بلوچ با وجود تفاوت های فرهنگی آنان با دیگر مناطق کشور داشته باشند. البته این امر در صورتی تحقق می یابد که حاکمیت نیز در مناطقی از استان که نظام طایفه ای و سرداری حاکم است با سرداران واقعی و مقبول مردمی تعامل کند نه با سرداران خود خوانده و ساختگی و در مناطقی که نظام سرداری و طایفه ای پر رنگ نیست، از تولید سردارانی بدون ویژگی ها و قابلیت های سرداری دست کشیده و با دیگر رهبران فکری از جمله علما و تحصیل کردگان، عقلا و معتمدین محلی تعامل برقرار کند.