سارا خوشخوی در واکنش به موضوع کشتار زنان و قتل های ناموسی در بلوچستان یادداشت زیر را به اشتراک گذاشت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل؛ پس از ماجرای قتل دست جمعی سه زن (مادربزرگ ، مادر و دختر) توسط داماد خانواده در سیاهکان فنوج به نام دفاع از شرف و غیرت خانواده در حدود سه سال قبل، قتل یک زن مدرس دانشگاه در زابل و بی تفاوتی جامعه نسبت به آن و ماجرای جدید ، تیرباران و قتل ناموسی دو دختر در یکی از روستاهای دشتیاری به دلیل فرارازمنزل و قتل یک زن توسط همسرش در مقابل پلیس راه قدیم ایرانشهر دربرابردیدگان مسافران و... بار دیگر به خانواده ها، دست اندرکاران و برنامه ریزان آموزشی و فرهنگی، نخبگان و فعالان سیاسی اجتماعی و مذهبی تلنگری جدی زده است که حال جامعه ما علی الخصوص جامعه بلوچ رو به وخامت است و نیازمند چاره جویی و چاره اندیشی است.
به عبارت دیگر، اگر به فکر بقای این جامعه هستیم،باید برای معضلات و آسیب های اجتماعی که دامان جامعه ی در حال گذار بلوچ را گرفته ، به جای مجال دادن به اسلحه بدستان به نام دفاع از ناموس ویا پنهان نمودن انواع آسیب ها به واکاوی و چرایی وجود این آسیب ها پرداخته و برای نجات خانواده و تقویت ستون آن یعنی زنان و ارتقای کارکردهای آن اندیشید.
بدون شک غیرت ودفاع از ناموس دراسلحه به دست گرفتن و کشتن دختران مظلوم بی پناه به دلیل فراراز منزل معنا نمی یابد چرا که اگر به دلایل روانشناسی و جامعه شناختی فرار دختران به درستی پرداخته شود، قطعا واژه نامانوس و منسوخ شده «غیرت» یعنی مسئولیت در تربیت صحیح و درونی کردن ارزش های اخلاقی، تامین نیازهای مادی و روانی زنان به عنوان همسر و مربی خانواده، تمرکز و توجه به آموزش و تربیت دختران و پسران و افراد تحت تکفل و مراقبت از آنها در مقابل آسیب های رایج در جامعه امروزی.
برای تامل بیشتر باید این سوال را ازکسانی که به بهانه های ناموسی به زنان و دختران آسیب می رسانند، پرسید که تاچه حد به وظایف ومسئولیت اجتماعی و تربیتی خود در قبال دخترانی که به نام دفاع از غیرت و ناموس خود، آنها را به رگبار بسته اید ،عمل نموده اید؟! آیا بی غیرتی و بی ناموسی فقط با زیر پا گذاشتن ارزشهای اخلاقی توسط زنان خلاصه می شود و یا عدول مردان از این ارزشها را نیز شامل می شود؟! تکلیف پسرانی که عامل، تشویق، فریب و فرار دختران به ویژه دختران روستایی به شهرهای بزرگ شده است و البته خود معلول همین اجتماع هستند، چه می شود؟! آیا قاتلین ناموسی از ابتدا تاکنون خود ،مرتکب چنین خطاهای بزرگی که آبروی خانواده و فامیل و طایفه را زیر سوال ببرد، نشده اند ؟!

به استناد رهیافتهای پژوهشی، فرار زنان، کودکان و نوجوانان از کانون خانه و خانواده به دلایلی مانند: خشونت، بی توجهی (خشونت عاطفی)، اعتیاد، طلاق عاطفی و نداشتن مهارت وسواد رسانه ای، عدم آگاهی از دام های پهن شده در فضای مجازی، نظارت ناکافی و بی تفاوتی خانواده بر رفتار فرزندان، درونی نکردن ارزش های اخلاقی و... اتفاق می افتد. از طرف دیگر باید توجه داشت که درجامعه درحال گذار بلوچ نیز مانند سایر جوامع در حال گذار مستعد آسیبهای فراوان است. که کاهش آین آسیب ها نیازمند استفاده ازتجارب جهانی و آموزش مهارتهای بنیادین زندگی ، عمومی و ویژه به جوانان و نوجوانان است.

برای  کاهش و حل مسئله فرار دختران از خانه  و نیز مقابله با قتل های ناموسی که از بزرگترین آسیب های اجتماعی هر جامعه به ویژه جامعه سنتی در حال گذار بلوچ است و ارتقا سلامت خانواده  و جامعه ،می توان به اقدامات پیشگیرانه زیراشاره داشت:
الف- مهار و کنترل خشونت علیه زنان با صدور احکام کلی و قطعی سازگاری ندارد و در این زمیته باید پژوهشگران و متخصصین حوزه خانواده، جامعه شناسان و روانشناسان از طریق پژوهش و مطالعه لایه های مختلف جامعه نوین و در حال گذار ایران به ویژه جامعه سنتی بلوچ پرداخته ، راه حلهای آن را در اختیار خانواده قرار دهند.

ب- از آنجایی که ناکارایی و ناکارآمدی قوانین مجازات موجود، عدم وچود قوانین بازدارنده مجازات که خلاء قانون برای مداخله در مجازات قاتلین قتلهای ناموسی به وِیژه افراد درجه یک خانواده ، وخشونتهای طایفه ای را نشان میدهد و نیزفرهنگ غلط قبیله ای حل مسئله قتل های ناموسی توسط بزرگان فامیل بدون مجازات  قاتل بدون اجازه مداخله قانون وهمچنین دسترسی آسان افراد به اسلحه در جامعه به ویژه افراد بدون صلاحیت روانی و اجتماعی  . باعث تقویت قتل زنان و دختران جوامع سنتی شده است به  نمایندگان استان توصیه می شود بهتراست به جد به بررسی و تصویب لایحه تامین امنیت زنان که یکسال است معطل مانده ،بپردازند.

چ-اجرای برنامه های پیشگیرانه نظیر: آموزش و آگاهی بخشی خانواده ها به شیوه های تربیتی نوین با توجه به درونی کردن ارزش های اخلاقی در تمام سطوح جامعه به ویژه روستاهای استان و نیز احساس مسئولیت اجتماعی در قبال خانواده و جامعه به فرزندان از طریق تمام نهادها ودستگاههای آموزشی ،فرهنگی ، اجتماعی نیز راهکار مهم دیگریست که همکاری همه دستگاههای دولتی و نهادهای مدنی را می طلبد