عضو شورای مرکزی جمعیت زنان مسلمان نواندیش از شباهت‌های حادثه شمسر سراوان و اعتراضات مشهد سال گذشته گفت و از مسئولان خواست نگاه امنیتی خود به بلوچستان را کنار بگذارند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل؛ سارا خوشخوی طی یادداشتی که به مخاطبان میارجل تقدیم کرده، نوشته است: حادثه تلخ اخیر در سراوان باعث شد نه تنها تعدادی از سوخت بران و نیروهای انتظامی و امنیتی را از دست بدهیم، بلکه باعث ایجاد احساس ناامنی روانی در سروان و دیگر مردم در سراسر استان شد و پیامدهای ناگوارو خطرناکی داشت. اگر به درستی به واکاوی حادثه سراوان پرداخته شود می‌توان شباهت‌های زیادی بین این حادثه و بروز اعتراضات در مشهد در سال 98 یافت که به دنبال سهمیه بندی بنزین بوجود آمد؛ یافت.

به عبارت دیگر هر دو حادثه که در دونقطه متفاوت از کشور و نیز متفاوت از نظر بافت جمعیتی و قومی هستند، رخ دادند که نشان دادند؛ مشکلات معیشتی و اقتصادی می‌تواند نگرانی مردم را در برآوردن نیازهای اساسی موجب شود و نیز تعلل و بی تدبیری و کم توجهی مسئولان مربوطه در تامین نیازهای اساسی مردم که باعث ایجاد نارضایتی بین مردم شد، ایجاد فرصت و دادن بهانه برای فرصت طلبان و دشمنان داخلی و خارجی نظام شد که منتظر سوءاستفاده از نارضایتی مردم برای شعله ور کردن آتش تفرقه و اجرای سیاست مرسوم "تفرقه بینداز و حکومت کن" هستند. همچنین عدم قدرت پیش بینی این نارضایتی‌ها در مردم توسط مسئولان، در این دو حادثه را به وضوح می‌توان دید.

از همه مهم‌تر باید عمیقا به این نکته توجه کرد که هر دوی این حوادث که آرام آرام پیامدهای آن داشت به سراسر کشور به صورت اعتراض، هم حضوری و هم در فضای مجازی سرایت می‌کرد، در آستانه انتخابات روی دادند؟ و باید پرسید این میزان از بی تدبیری چرا؟! اما در مورد سوخت بری بهتر است بپذیریم تا زمانی که برای مردم به ویژه مردم مرزنشین اشتغال پایدار ایجاد نکنیم، سوخت بری شغل اجباری برای تامین نیازهای اساسی مردم است نه یک اختیار  و نه افتخار!

گرچه سوخت بری در استان ما تاریچه طولانی و اسفناکی دارد، آن زمان که مردم بلوچستان اعم از فارس و بلوچ به دلیل خشک سالی و نبود آب برای پرداختن به مشاغل سنتی و رایج دامپروری و کشاورزی، اجبارا به سوخت بری روی آوردند و جوانان زیادی را که سرمایه‌های انسانی جامعه ما بودند، مظلومانه و غریبانه از دست دادند! بنابراین دوراندیشی و تامل لازمه مدیریت مرز و مناطق حساس است؛ نباید بهانه دست دشمنی داد که تاریج شاهد تلاش‌های بی وقفه آنان برای دستیابی به خاک مقدس ایران و یافتن جای پایی در آن است.

بدون شک با اشتباه ما، دشمنان فرصت می‌یابند به نام دفاع از حقوق مردم و ایجاد نارضایتی مردمی به دنبال اهداف خود باشند که همانا بر هم زدن نظم و امنیت منطقه است.

مسئولان محترم!

حساب مردم حادثه دیده سراوان را از اغتشاشگران جدا کنید چرا که این مردم از نسل همان قهرمانان پاسداری از مرزهای ایران در منطقه هستند که نامشان درتاریج جاودانه شده است. توصیه می‌کنم از مردم داغدیده در این حادثه هم مردم عادی و خانواده‌های سوخت بر و هم نیروی انتظامی عذر خواهی کنید، چرا که سیاستمداران شایسته و باهوش توان پوزش از مردم را داشته‌اند، نامشان به عنوان سیاستمداران بخشنده و مهربان در تاریخ جاودانه خواهد شد.

به عنوان فعال سیاسی و به نمایندگی از خانه احزاب اعلام می‌کنم؛ پی گیر مطالبات مردم به ویژه بررسی حادثه سراوان و روشن شدن همه زوایای حادثه سروان و احقاق حقوق مردم آسیب دیده در حادثه سراوان در چارچوب قانون هستیم و در عین حال از همین تریبون اعلام می‌کنم برای این موضوع نیازی به قیم در آن سوی مرزها نداریم. ایران جان ما است، پرچم مقدسش کفن ما و سربلندی آن عزت ما.

به نهادهای امنیتی و انتظامی متولی نگهداری و پاسداری از مرزها نیز پیشنهاد می‌کنم:

- از آنجایی که مرز و نقاط مرزی به ویژه در استان سیستان و بلوچستان به دلیل موقعیت ویژه ایران در منطقه حساس بوده، بهتر است مدیریتی توام با تامل، دوراندیشی و جامع نگر داشته باشید.

- مرز را باید به گونه ای نظام مند مدیریت کرد که هم مردم مرزنشین از ظرفیت‌ها و فرصت‌های آن برای تامین نیازهای اقتصادی و ارتقا سطح زندگی شان بدون ترس و لرز استفاده کنند و هم امنیت و منافع ملی ایران در مرزها تامین شود.

- مدیریت مرز بهتر است بومی سازی شود نه به این معنا که فقط کدخدایان و سرداران ساختگی نه نسبی و سران طوایف مشارکت داشته باشند بلکه بهتر است از توان و ظرفیت نهادهای مدنی، احزاب و فعالان سیاسی اجتماعی، دیگر نخبگان و متخصصین اقتصادی و عمرانی که دارای علم و اندیشه سیاسی و اجتماعی هستند و به موقعیت حساس ایران در منطقه آگاهی کامل دارند؛ بهره ببرید.

- عزیزان بدانند برنامه مدیریت مرز بدون پیوست فرهنگی - اجتماعی و برقراری عدالت اجتماعی امکان پذیر نخواهد بود.

- شیوه امنیتی شیوه مناسبی برای مدیریت مرز نیست، زیرا هرچه سایه ناامنی و نگاه امنیتی بر استان در مرز به ویژه در استان سیستان و بلوچستان سنگین و پهناورتر باشد، به همان میزان از چرخه توسعه استان خارج خواهیم شد، پس به دنبال راهکارها و برنامه‌های نرم افزاری مدیریت مرز باشیم.

سخن آخر!

جناب استاندار از جنابعالی خواهشمندم به وزیر آموزش و پرورش، رئیس کمیسیون آموزش مجلس و همچنین دیگر دستگاه‌ها و سازمان‌ها بفرمائید، ردیف استخدام و سهمیه استخدامی مناطق محروم و توسعه نیافته مثل استان ما سیستان و بلوچستان را به طور غیر مستقیم برای عزیزان استان‌های دیگر و به ویژه استانهای برخوردار در نظر نگیرید. به درستی آگاه هستید که استان سیستان و بلوچستان رتبه بالایی در بیکاری در کشور به خود اختصاص داده است که خود می‌دانید بیکاری فقر می‌آورد و فقر یک آسیب بزرگ است که آسیب‌های اجتماعی دیگری مثل دزدی، قتل، اعتیاد و غیره را در جامعه گسترش خواهد داد. بنده به عنوان مصاحبه گر بخش پژوهش، انتقادات و پیشنهاداتم را به صورت تلفنی هم به جنابعالی و هم به تیم بازرسی وزارت آموزش پرورش در همان زمان ارائه داده‌ام.

فرزندان ما به دلیل اینکه اکثرا از روستاها و شهرهای کم برخوردار هستند و به دلیل عدم دسترسی به منابع آزمون استخدامی و منابع علمی برای آمادگی برای آزمون و نداشتن استطاعت مالی برای چاپ مقالات علمی پژوهشی، چاپ تالیفات و ترجمه که در این دوره از شاخص‌های سنجش در مصاحبه بود، عملا دارای نمره پایین علمی و امتیاز پایین در مصاحبه پژوهشی هستند و عملا از رقابت با دیگر همتایان غیر بومی‌شان از استان‌های دیگر باز خواهند ماند و نهایتا از ورود به چرخه آموزش و پرورش به عنوان معلم خارج خواهند شد؛ این بی انصافی است که در شرایط نابرابر سنجش شوند.

گرچه ورود غیر بومیان باعث تعامل اجتماعی و فرهنگی خواهد شد اما تجربه ثابت کرده بسیاری از این عزیزان پس از استخدام به بهانه‌های متفاوت و بر اساس رابطه به استان خود باز می‌گردند و یک سهمیه را که حق بچه‌های این استان است از بین می‌برند و این یعنی بی عدالتی اجتماعی و آموزشی؛ تاکید می‌کنم این به آن معنا نیست که ما هم وطنانمان را دوست نداریم خیر آنان پاره تن ما و تاج سر ما هستند اما چراغی که به خانه روا باشد به مسجد حرام است.