به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل؛ محمدرضا تازه رو از سال ۸۲ ورزش را شروع کرده است، او از سال ۸۴ به طور جدی رشته پاورلیفتینگ قدرتی را انتخاب کرد و در سال ۹۰ در این رشته نائب قهرمان شد و در همین سال برای مسابقات آسیایی انتخاب شد، او از سال ۹۳ در رشته قویترین مردان کارش را شروع کرد و در سال ۹۴ نیز رتبه چهارم ایران شد، او قهرمانی ایران را در سال ۹۶ به دست آورد و نوروز ۹۷ فینالیست قویترین مردان ایران شد که این بار نیز به مقام چهارمی رسید و سال ۹۸ برای بار دیگر نائب قهرمان ایران شد؛ مقامی که امسال نیز به دست آورد، درحالیکه حقش بود که امسال را قهرمان ایران باشد.
در ادامه گفتگوی میارجل را با تازه رو که حالا به هرکول بلوچستان معروف شده است میخوانید.
چه شد به سمت ورزش رفتید؟
به رشته بدنسازی بسیار علاقمند بودم و آن اوایل که به باشگاه میرفتم برادر بزرگم اجازه نمیداد، او میگفت این محیط برای تو خوب نیست، آن موقع سن من کم بود و برادرم نیز اعتقاد داشت باشگاه بدنسازی محیط خیلی خشنی است، در سال ۸۲ که برادرم در زلزله فوت شد، احمد بجارزهی صاحب باشگاهی که برادرم در آنجا کار میکرد، دنبالم آمد و به من گفت آقای تازه رو شما جای برادرت اینجا تمرین کن و از آن سال همین آقای بجارزهی به من لطف زیادی داشتند و من نیز تا به الان برای باشگاه نزدیک به ۷۰ مدال کسب کردم.
بلوچ هستید یا بلوچ دوست؟
درواقع دیگر خودم را بلوچ میدانم، پدرم اصالتا بیرجندی بود و هفتاد سال پیش به بلوچستان آمد و در اینجا ساکن شد، به خاطر همین کلاً من بین بلوچها بزرگ شدم و پسرخالههای من کلاً بلوچ هستند؛ به طور کل طایفه ما بلوچ هستند و من نیز اکنون خودم را یک بلوچ میدانم.
نظرتان درباره رویکرد مسئولان نسبت به مردم بلوچ چیست، آیا واقعا حق این مردم است که سوختکشی کنند؟
مردم بلوچستان واقعاً مردم با غیرتی هستند؛ آنها قانع به همه چیز اند، یعنی با کوچکترین اقدامی خوشحال میشوند و من توقع دارم که به این جا رسیدگی بشود، بلوچها تا به الان چیزی از دولت نخواستند به غیر از آرامش و فقط دوست دارم که به اینجا رسیدگی شود، حق مردم بلوچستان این نیست، اینها دارند از مرزی به این بزرگی محافظت میکنند و واقعاً ارزش کارشان خیلی زیاد است؛ نباید این مردم به امان خدا رها شوند که ببینیم به خاطر یک کار کوچک (سوختبری) کشته بشوند، مگر مردم اینجا با مردم جاهای دیگر فرقی دارند.
از راهی که رسیدی به اینجا بگو؟
سختی بسیار زیاد کشیدم، سال ۸۲ موتورسیکلت خودم را فروختم تا پیاده مسیر را طی کنم و بتوانم به این شکل قهرمان شوم، خیلی سخت است یک جوان ۱۷ ساله مجبور شود موتور خودش را بفروشد، روزی یک ساعت پیاده میرفتم تا به خانه برسم و از آنجا یک ساعت هم میکشید که به باشگاه بازگردم، من همیشه باید روزی ۵ ساعت تمرین کنم و روزهایی بوده است من پول نداشتم تا بتوانم آنطور که میخواهم نتیجه گیری کنم، البته مردم حمایتهای خوبی از من کردند و حالا نیز با اینکه میتوانم به شهرهای دیگری بروم و آنجا تمرین کنم و برای آنها مقام بیاورم، چراکه مسئولانش پول خیلی بهتری هم میدهند، با این وجود در این جا مانده ام و با خودم میگویم اگر مردم بلوچستان نبودند و آن اوایل مرا حمایت نمیکردند، حالا به اینجاها نیز نمیرسیدم که بتوانم چنین مقامهایی را به دست بیاورم.
به نظرتان رویکرد مسئولان استان نسبت به ورزشکاران چگونه است؟
واقعیتش من فقط امسال مسئولان را دیدم، سالهای گذشته ما میرفتیم مسابقه میدادیم، به ما میگفتند شما به ما خبر نمیدهید و میگفتند شما سوار ماشین میشوید و وقتی به تهران رسیدید ما را خبر میکنید! من سال ۹۶ که قهرمان ایران شدم، بین ۱۰۰ نفر قهرمان شدم و یعنی در خود پایتخت قهرمان شدم، همان جایی که عزت پور ۳ سال به صورت قاطع آنجا قهرمان بود و من آمدم از بلوچستان یک روز و شش ساعت با خودروی پرایدم در راه بودم و وقتی که رسیدم به تهران، سه روز استراحت کردیم و بعد مسابقه دادیم، آن موقع من آقای عزت پور را بین صد نفر ورزشکار شکست دادم، واقعاً قهرمان ایران شدن کار راحتی نیست و منتی هم نیست، به خاطر مردم شهرم بوده است که این کار را کردم، یک بار برای مثال که چهارم شدم، انگشت کوچکم آسیب دید و در فینال نتوانستم رتبه خوبی بیاورم، درحالیکه دوست داشتم هرطور است قهرمان شوم اما به هرحال مشکل پیش آمد و نشد، آنجا نیز با توجه رتبه چهارمی که کسب کردم، خوب دیده شدم و در ایام نوروز کلا شبکه سه مرا نشان میداد اما با این وجود هیچ حمایتی از من نشد و وقتی من به شهرم رسیدم، کادویی به ارزش ۳ میلیون تومان به من دادند در حالی که آن موقع من ۴۰ میلیون تومان خرج کرده بودم که به آنجا برسم؛ امسال هم که من نائب قهرمان شدم، من در مرحله مقدماتی هشتم شده بودم در حالی که زحمت زیادی کشیده بودم و وقتی به مرحله فینال رسیدم توانستم نائب قهرمان بشوم که فکر میکنم حق من قهرمانی بود و انجام چنین کاری یعنی از هشتم مقدماتی رسیدن به نائب قهرمانی در مرحله فینال، خیلی کار سختی است و در آخر کادویی بیست میلیون تومانی شرکت به من داد که خدا خیرشان بدهد و کادوی ۱۵ میلیون تومانی اداره ورزش داد که باز هم دستشان درد نکند و اینها در حالی است که من هنوز رئیس اداره ورزش شهر خودمان را ندیده ام و قرار است یک زمینی هم به ما بدهند که من هنوز دقیقاً از مکانش خبر ندارم اما آقای مسن آبادی ۳۰۰ میلیون تومان جایزه نقدی گرفت و یک خانه در اراک تقدیمش کردند که حدود ۲ میلیارد میارزد؛ چرا مسئولی که میتواند به جوانی که ۱۷ سال از عمر خودش را در راه ورزش گذاشته و در سخت ترین شرایط به این مرحله رسیده است کاری نمیکند، درحالیکه قرار هم نیست از مال خودش بدهد بلکه مال دولت در دستانش است، واقعا چرا نباید حمایت شویم.
یعنی هیچ حمایتی نمیکنند؟
سه ماه دیگر قرار است در یک مسابقات بین المللی شرکت کنم به همراه آقایان قیطاسی و مسن آبادی که ورزشکاران خارجی نیز از کشورهای دیگر حضور خواهند داشت و یک مسابقه دیگر نیز در ایام نوروز داریم که قطعی شده است این مسابقات تلویزیونی باشد و ما میخواهیم ببینیم مسئولان ما میخواهند چه حمایتی بکنند، اگر میخواهند ورزشکارشان دیده بشود و اسم شهر و استانشان برود بالا باید حمایت کنند، مگر ما چند ورزشکار دراستان داریم که در تلویزیون دیده میشوند، پس این ورزشکاران باید حمایت بشوند و منتظریم ببینیم که آن روز که مسئولان حمایت قاطع میکنند آیا خواهد رسید یا نه. این آیتمهایی که ما الان در اینجا تمرین میکنیم، کنار آیتمهایی که بچههای تهران تمرین میکنند صفر است، آیتمهای ما شاید در روز دوبار بشکند و امکانات اینجا واقعا صفر است، ما اگر امکانات بچههای تهران و حتی کرج را داشتیم، خدا میداند که این اتفاقات نمیافتاد که برای مثال یک داور بیاید از من یک خطای ریز بگیرد و به من از ده نمره صفر بدهد.
خبرنگار: خلیل کُرد