سامیه قادری که بنیان گذار گروه خیرین حامیان گلزمین بلوچستان است از سختی هایی که بر سر راه خود داشت تا بتواند کارهای خیریه خود را شروع کند، گفت و در آخر از همه زنان بلوچستانی خواست که خودشان را باور کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل؛ سامیه  قادری (کلکلی)  از ایرانشهر ارشد روانشناسی تربیتی دارد و تحصیل را از سال ۸۶ در دانشگاه زرند کرمان کارشناسی رشته مشاوره  شروع کرد که در آن سال ها اتفاقاتی افتاد و باعث شد کم کم او به سمت کارهای خیر کشیده شود و چند سالی است که با تاسیس انجمن خیرین حامیان گلزمین جنوب استان و به عبارتی (بلوچستان) موفق شده است دانش آموزان و دانشجویان زیادی را از انصراف از تحصیل به دلیل بی پولی و نداشتن امکانات مناسب منصرف کند و اخیرا نیز یک مدرسه نیز به همراه خیران دیگر تاسیس کرده اند؛ به همین بهانه ها با او مصاحبه ای داشته ایم که در ادامه خواهید خواند.

خب خانم قادری، برای مخاطبان ما بگویید اصلا چه شد به سمت امور خیریه کشیده شدید؟

در دوران تحصیلم یک سری مشکلات برای دانشجوها و من پیش آمد که من تصمیم به شروع به کار کردن گرفتم و آنجا به فکرم آمد که اگر بشود من به عنوان یک دختر بلوچ درس بخوانم و بتوانم وارد امورات خیریه بشوم، در بحث آموزشی نیز یکی از هدف های من همین شد و سخت درس می خواندم که توانستم ۷ ترمه دوران کارشناسی را تمام کنم و وارد کمیته امداد  بشوم و همان سال ۹۰ و با افراد نیازمند آنجا سر کار داشتیم، این موضوع باعث شد علاقه من به امورات خیریه بیشتر بشود و پسران و دختران دانشجوی نیازمند را شناسایی می کردیم و هدفم این بود که نگذارم هیچ دختر و پسر نیازمندی به خاطر کیف، کفش و لوازم التحریر ترک تحصیل کند و همین شد که در آنجا کارهایم در واتساپ استارت خورد و شروع به فعالیت های خیریه کردم.

چطور کار را شروع کردید و اوایل واکنش ها چگونه بود؟

اوایل سخت بود که یک دختر در فضای سنتی بگوید من کار خیریه انجام می‌دهم و مردم را تشویق و ترغیب کند که کار خیریه انجام بدهند اما من هدفم آگاهی سازی بود که خیلی ها می گفتند تو نمی توانی و من می دانستم که این هدف باعث می شود خیلی ها به این سمت و سو کشیده بشوند و گروه انجمن خیریه حامیان گل زمین جنوب استان را آن زمان تشکیل دادم و کاملاً مجازی بود.

چطور توانستید گروه خیرین حامیان گلزمین جنوب استان را توسعه بدهید؟

سال ۹۳ به دستور  خانم ریگی و رئیس کمیته امداد، فرماندار قصرقند جابجا و به عنوان مشاور بانوان او نیز معرفی شدم و هم کارمند کمیته امداد انجام می دادم و هم اینکه به عنوان مشاور بانوان فرماندار قصرقند کار می کردم و از آن جا شروع کردم وارد فضای اجتماعی شدم و با خیرین صحبت کردم و آنها را پای کار آوردم و با معتمدین صحبت کردم و آقای سرحدی، بارکزهی و حاج ملک قاسمی که همچنان هستند، از من پشتیبانی کردند و با اینحال من از کارم دلسرد نشدم و گروه هم از قصرقند توسعه یافت و به تمام شهرهای جنوب استان رسید و ما از خیلی از دانشجویان نیازمند حمایت می کردیم و شروع کردیم حتی وارد کارهای خیر دیگر نیز شدیم.

فکر کنم اوایل با فعالیت های شما در فضای مجازی خیلی ها مخالف بودند؟

یک سری ها اوایل مرا تهدید می کردند چراکه من دختر بودم و از نظر آنها نباید در فضای مجازی فعالیت می کردم اما وقتی پیگیری های مجدانه من را می‌دیدند، خودشان نیز پیگیر تر از من شدند و نشست هایی برگزار شد و خیلی از خیران را از نزدیک دیدم و به این ترتیب راه های نرفته زیادی را رفتیم و بالاخره خیلی از افرادی هم که برای شان حضور من در فضای مجازی سنگین بود و حتی چند بار تهدید  نیز کرده بودند و می گفتند چرا در فضای مجازی فعال هستید و چرا با آقایان صحبت می کنید، همان ها الان سایه محکم بنده شده اند چراکه به آنها اثبات شده است و در سرکهوران برای ساخت مدرسه نیز اقدام کردیم و مدرسه را نیز خدا را شکر ساختیم، ما با حضور خیران حدود ۱۰۰ دانشجوی نیازمند یتیم را مساعدت کردیم که الان فارغ التحصیل شدند و برای حدود ۲ هزار دانش‌آموز کیف و لوازم التحریر تهیه کردیم و برای صد دانش‌آموز نیز حامی پیدا کردیم و الان دیگر حامی ها خودشان پول به حساب بچه ها واریز می کنند؛ البته موسسه بنده بیشتر آموزشی بود اما در ادامه دیگر کارهای مان توسعه پیدا کرد و به خیلی از خانواده ها نیز کمک کردیم و برای دخترانی در ایرانشهر برنامه کارآفرینی گذاشتیم و خیران برایشان چرخ خیاطی خریدند که خیلی از فعالیت ها همچنان در حال انجام هستیم و باز هم تاکید می کنم که خیلی شرایط سختی بود و شکر خدا جواب داد و نتیجه خوبی نیز گرفتیم.

خسته نمی شوید از این همه فعالیت و کار خیر؟

هنوز هم خیلی ها می گویند که تو خسته نمی شوی؛ می گویم نه! وقتی که من می بینم یک دختر می‌آید به من می‌گوید کمک لازم دارد و به جای اینکه برود کارهای غیر برای به دست آوردن 100 هزار تومان انجام دهد؛ من کارش را راه می‌اندازم که بتواند درس بخواند، خب این باعث خوشحالی من است و خستگی ام هم در می رود.

به نظر شما دلیل این همه محرومیت در استان چیست؟

فقری که در منطقه بود باعث شد به این فعالیت ها روی بیاورم و همینطور حس کمک به هم نوع نیز باعث آن شد که من به این سمت بیایم و نگذارم دانشجویان بازمانده از تحصیل بشوند و درواقع خواستم کاری بکنم که هم جنس و هم‌استانی خودم برای کمترین امکانات ترک تحصیل نکند و این انگیزه خیلی قوی شد تا پای کار بیایم و از سال ۹۰ تا الان بیشتر رفتم در کار خیریه تا کارهای دیگری.

به نظر شما زنان بلوچ چگونه می توانند موفق باشند؟

زنان بلوچ می توانند و فقط انگیزه می خواهند که در خودشان به وجود بیاورند؛ البته در برخی از مناطق در جامعه سنتی یک ذهنیتی درست کرده است و می گویند تو نمی توانی و وقتی می گویند تو نمیتوانی یعنی آن خانوم به آن تعصبات فکر می‌کند که توان هیچ کاری را ندارد و زنانی هم هستند که می توانند و فقط نیاز است انگیزه داشته باشند و مردان پایه کاری با آن ها باشند، وقتی انگیزه در آنها به وجود بیاید مطمئنا به این شکل اتفاقات خوبی می‌افتد و این فرهنگ سازی به آرامی اتفاق خواهد افتاد.

از مسئولان چه تقاضایی دارید؟

من از مسئولان تقاضا دارم افرادی که به صورت خودجوش درخواست تاسیس خیریه دارند مانند خود من، به خصوص زنان بلوچی که دوست دارند فعال باشند، را مورد حمایت قرار بدهند و از طرفی هم از رسانه‌ها می‌خواهم که این‌گونه افراد که مانند من توانستند فعالیت های خیریه را با این شرایط سخت ادامه بدهند را معرفی کنند، تا برای مثال دختر بلوچ نیز متوجه بشود که اولین نفر نیست و ترس از اولین نفر بودن برای انجام هر فعالیتی نداشته باشد.