سیدامیرحسین عظیمی-سردبیر میارجل- 12 آذر 1396 پرسش من از رییس جمهور وقت، زمانی که 52 صیاد بلوچ در بند گروههایی شورشی و دولتهای خودخوانده کشورِ گریز از قانون سومالی بودند؛ آن سالها دزدی دریایی به یک چالش تمام نشدنی برای صیادان بلوچ تبدیل شده بود؛ تا امروز که آخرین گروه از صیادان آزاد شدند، چه ها که بردلهای بازماندگان نگذشت؛ در این نوشتار به اختصار به مرور گاهشمار رکوردارترین و پیچیدهترین گروگانگیری صیادان بلوچ در 8 سال اخیر میپردازم.
14 صیاد تازه آزاد شده که دیشب به ایران بازگشتند ماجرای دراز و پیچیدهای دارند، ماجرایی که در این سالها در گفت و گو با بازماندگان و خانوادههایشان و در گفتههایشان درک میکردم که هیچ امیدی به بازگشتشان ندارند، هیچ تماسی با خانواده برقرار نکردند و بی اغراق است که بگویم خیلیها از حتی زنده بودنشان قطع امید کرده بودند.
لنج "سدیس" به همراه این 14 صیاد بلوچ اواخر اسفندماه 1393 از چابهار عازم آبهای آزاد شد به امید آنکه دو ماه بعد، اردیبهشتماه، پایان دریاروی، با دستی پر به ساحل برگردد اما برنگشت؛ این لنج بهدلیل از کار افتادن موتور، 23 اردیبهشتماه 94، به جای آنکه در چابهار باشد، در الدهیر سومالی بود و گروهک الشباب به استقبالش آمده بود.
گروهک الشباب شاخه گروه القاعه در شاخ آفریقاست و مدتهاست با دولتِ نادولت مرکزی سومالی در جنگ است تا کنترل این کشور بحران زده را به دست گیرد و به قول خودش شریعت اسلام را در آن پیاده کند؛ احمد عنبری، حسین بازدار، محمد حسین خورا، ملابخش رئیسی، کاظم کاکلی، عبدالعزیز بلوچ، سهیل بلوچ، اسماعیل بلوچ، سید طبیب علیحسینی، طاهر بنگلزهی، نصیر بنگلزهی، زبیر نیازی، جما ترابی و افشین داوودی 8 سال به دست این گروهک بودند.
الشباب در بیانهای که همان روزها ( اواخر اردیبهشتماه 1394) منتشر کرد مسولیت گروگانگیری صیادان ایرانی را پذیرفت اما برخلاف دزدان دریایی که همیشه خواستههای مشخص مالی مطرح میکنند، هیچ خواستهای نداشت و همین بازماندگان را کلافه کرد.
گروه الشباب در این 8 سال تنها یک بار و آن هم همان اوایل گروگانگیری اجازه داد صیادان با بازماندگانشان ارتباط بگیرند؛ این بخشی از گفتوگوی 4 سال پیش من با آقای کرمزهی مالک لنج "سدیس" است:
" مالک لنج سدیس آخرین خبر و تنها تماس ناخدای لنج (بشیر احمد بنگالزهی) را این گونه روایت میکند: آخرین تماس من با ناخدای لنج، ناخدا بشیر احمد بنگال زهی، به شهریورماه 94 برمیگردد،( 4 ماه بعد از اسارت) الشبابیها با من تماس گرفتند و تلفن را به ناخدا بشیر دادند؛ از ناخدا بشیر و ملوانان جویای احوال شدم؛ ناخدا گفت حال همه خوب است؛ گفتم کجا هستید؛ گفت: مهمانیم؛ گفتم چرا نمیآیید؛ گفت: چون ایرانی هستیم ما را نگه داشتهاند. از آن موقع به بعد ارتباطم قطع شده و هیچ اطلاعی از سرنوشت ملوانان و صیادان لنج ندارم."
خانواده بازماندگان و مالک لنج از بعد از شهریور 94 تاکنون هیچ ارتباطی با صیادان در بند نداشتند؛ در این سالها شاهد بودم که مالک لنج مکررا از نهادهای مختلف کشور از وزارت خارجه و سازمان شیلات تا نهادهای امنیتی پیگیر وضعیت صیادانش بود؛ خانواده بازماندگان هم چشم امیدشان به مالک بود چراکه به دلیل ضعف سواد امکان پیگیری اداری را نداشتند.
بارها با خانوادهها و مالک لنج صحبت کردم و آنها این اواخر از آمدن صیادانشان کاملا ناامید شده بودند. دزدان دریایی در نمونههای مشابه قبلی معمولا با گرفتن پول، صیادان را آزاد میکردند اما در نمونه "سدیس" چنین خبری نبود، مالک لنج میگفت:" بارها پیگیری کرده که اگر با پول آزاد میشوند آزادشان کند اما هیچ راه ارتباطی با الشبابیها نداشته است و آنها هم هرگز بعد از تماس اول دیگر تماس نگرفتند."
سیدامیرحسین عظیمی