استاد پیرمحمد ملازهی،کارشناس برجسته سیاسی بلوچ، طی یادداشتی تاکید دارد که مخالفین و موافقین طرح تقسیم سیستان و بلوچستان روی یک مساله اتفاق نظر دارند و ان اینکه ضرورت خارج کردن استان از مدار توسعه نیافتگی وترمیم فاصله عمیقی است که سیستان وبلوچستان با استان های دیگر دارد.

پایگاه اطلاع رسانی میارجل: با جدی تر شدن طرح تقسیم استان سیستان و بلوچستان، نوع واکنش‌های فعالین و نخبگان بلوچستان درباره این طرح قابل توجه بوده است. پایگاه اطلاع رسانی میارجل در سلسله گزارش های تلاش می کند که به دلایل مخالفت و یا موافقت فعالین و چهره های سیاسی و فرهنگی بلوچ با طرح تقسیم سیستان و بلوچستان بپردازد تا در فضای تضارب اندیشه‌های درون بلوچستانی، بیشتر ابعاد این طرح برای عموم مردم آشکار شود.
 

استاد پیرمحمد ملازهی،کارشناس برجسته سیاسی بلوچ، طی یادداشتی تاکید دارد که مخالفین و موافقین طرح تقسیم سیستان و بلوچستان روی یک مساله اتفاق نظر دارند و ان اینکه ضرورت خارج کردن استان از مدار توسعه نیافتگی وترمیم فاصله عمیقی است  که سیستان وبلوچستان با استان های دیگر دارد. این استاد برجسته سیاسی بلوچ در ادامه یادداشت خود همچنین تذکر می دهد که طرح تقسیم استان سبب حدف تدریجی نقش آفرینی مثبت جریان میانه رو اهل سنت و خنثی کردن جریان روشنفکری بلوچ باهویت ملی ایرانی خواهد شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل، متن کامل یادداشت استاد پیرمحمد ملازهی به شرح ذیل است:

نشستی که به همت جناب دکتر آمان اله تمنده رو  وسرکار خانم سعیده خاشی وازطرف حزب اتحاد  ملت منطقه سیستان وبلوچستان  بصورت مجازی برگزارشد وطرح تقسیم سیستان بلوچستان را به بحث گذاشت از چند زاویه حائز اهمیت بود.من به نوبه خود از همه دوستانی که بحث راپیگیری کردند تشکر میکنم.این بحث چند موضوع را روشن کرد.


1) برغم هزینه های کلان تحمیل شده به کشور وضرورت اجتناب ناپذیر به ورود موثر در دنیای جدیدی که بسرعت به طرف حهانی شدن درحرکت است وزمان ومکان  مفهوم سنتی خود را دارند ازدست میدهند، شبکه مخابراتی کشور بسیار ضعیف است واگر ما هرچه زود تر نتوانیم این ضعف هارا برطرف کنیم از کاروان تمدن جهانی شده آن چنان فاصله پیدا خواهیم کرد که قابل جبران نخواهد بود.


2) این نشست نشان داد که فضای مجازی وشبکه های اجتماعی بسرعت دارندجای خود  را  درمدیا بازمیکنند  ورسانه های رسمی بدلایل خاصی انحصار خودرا از دست میدهند.که اگر آنها بهر دلیلی نتوانند این واقعیت درحال تغییر را بدرستی وبموقع درک کنند رقابت را به شبکه های اجتماعی خواهند باخت که این به نفع مملکت نخواهد بود.


3) این نشست درفضای مجازی نشان داد که تشکل های حزبی سراسری در غیاب تشکل های محلی درسیستان وبلوچستان میتوانند نقش واسطه ای مهمی در راستای منافع ملی برعهده گیرند ودرانعکاس آن چه در زیر جلد جامعه دراستان درجریان است موثر باشند تا تصمیم گیری های کلان مملکتی با شناخت بهتر  ودر راستای منافع ملی ومنافع امنیتی گرفته شوند.


4) این نشست نشان  داد که میشود دریک فضای آرام ودوستانه جنجالی ترین بحث ها نظیر طرح تقسیم استان سیستان وبلوچستان را مطرح کرد ودرهمان حال اختلاف نظر داشت اما اختلاف نظر رادرمیسر عصبیت قومی ومذهبی که در نهایت تاسف به مردم مظلوم اعم از بلوچ،سیستانی وفارس ساکن در استان تحمیل شده است اجتناب کرد.


5) دراین نشست روشن شد که سه طرف طرح تقسیم استان  مخالفان تقسیم که عمده تا برادران بلوچ وموافقان که عمده تا برادران سیستان هستند ونهاد قدرت روی یک موضوع وحدت نظر دارند.وآن ضرورت خارج کردن استان از مدار توسعه نیافتگی وترمیم فاصله عمیقی است  که سیستان وبلوچستان با استان های دیگر دارد بطوریکه درتمامی شاخص ها توسعه درقعر جدول قرار گرفته است.تفاوت برداشت در این است که دکتر ابراهیم زاده  آنرا درچارچوب ساختار اداری درقالب متن وحاشیه توضیح میدهد وتاحدی طبیعی میداند وراه حل آنرا در تقسیم استان ودر یک مدیرت جمع وجور تر با تشکیلات دولتی جدید، استاندار ومدیران کل وادارات جدید وجذب اعتبارات جدید وردیف اعتباری جداگانه  ارزیابی میکند ولی بلوچ آنرا در ذات تصمیم گیری های تبعیض آمیز حس میکند که در عمل بلوچ را درحاشیه قرار داده است واورا از دایره خودی بودن خارج کرده است. در نگاه بلوچ تقسیم استان  تقسیم هویت بلوچ جلوه میکند که در یک ذهنیت تاریخی تثبیت شده وهمه شواهد وقراین نشان میدهند  که پروژه  تقسیم سیستان وبلوچستان از قرن نوزدهم بنابر ظرورت قدرت های خارجی وبدون نظر وخواست جمعیت بومی آن اعم از بلوچ وسیستانی بوسیله کارگزار قدرت استعماری هند بریتانیا گلد اسمیت وبا موافقت قدرت استعمار رقیب اش امپراطوری تزاری روس آعاز شده وبلوچستان را درسه واحد سیاسی جداگانه ایران ،پاکستان امروز وافغانستان قرار داده وسیستان بزرگ را با تام گذاری جعلی سیستان داخلی وخارجی بین ایران وافغانستان تقسیم کرد ه است . کمترین زیان آن محروم شدن سیستان از حق ابه طبیعی اش  از هیرمندوبراه افتادن سیل مهاجرت وتخلیه جمعیتی مناطق مرزی وروستا های سیستان بوده است که برداران سیستانی هوادار تقسیم استان به این واقعیت تاریخی وتداوم آن تا به امروز عنایت کافی ندارند. تقسیم سیستان وبلوچستان به دوره ضعف سلطنت قاجار محدود نماند ودر زمان رضا شاه ومحمد رضا شاه ادامه یافت ومناطقی از سیستان وبلوچستان به خراسان .،کرمان واستان هرمزگان الحاق شدند نتیجه برای بلوچ چه بوده است؟ ،غیر از این است که هویت فرهنگی وزبانی اش را از دست بدهد ومجبور به هضم تدریجی در فرهنگ مسلط شود.هدفی که درپشت پرده طالبان قدرت از این گونه تقسیم هویتی بلوچ درسیاستی ادغامی  درپس ذهن خود داشته اند.امروز فقیر ترین .وتوسعه نیافته ترین مناطق در این استان ها بلوچ است .به بشاگرد سری بزنی بسیاری از بلوچ هنوز شناسنامه ندارند واز همین حد اقل یارانه دراقتصاد صدقه ای محرومند درست مثل بسیاری از هم قومی های شان در حاشیه زاهدان.تقسیم بلوچستان چه تاثیر مثبتی برای آنها داشته جز آنکه خاطره از بلوچ بودن خود دارند بفرمائید چه تضمینی وجود دارد که بلوچ دراستان های جدید با چنین سرنوشتی روبرو نشود.مگر غیر از این است که برخی برادرن سیستانی دارند سند می سازند که سیستان تا خاش وکارواندر است ومنکر وجود بلوچ در زاهدان فعلی میشوند وآگاهانه از یاد میبرند که اگر جانفشانی سرداران سه گانه جمعه خان سمالزهی،جییندخان یار احمد زهی وخلیل خان گمشاد زهی نبود کل منطقه درحال حاظر ملیت پاکستان داشت ونه ایرانی.همچنانکه که اگر درایت رادمردانی نظیر محمد علی خان سرابندی نبود که به ایرانی بودن وسیستانی بودن پافشاری کنند امروز برادران سیستانی ملیت افغانی داشتند ونه سیستان ایرانی ،ناصرالدین شاه این را هم به گلد اسمیت طراح تجزیه سیستان وبلوچستان بخشیده بود.


6) این نشست نشان داد که طرح تقسیم استان دربلند مدت بسیار زیانباراست، نه تنها برای بلوچ،  سیستانی وفارس های مقیم استان که چند نسل آنها برادروار درکنار هم زندگی مسالت آمیزی داشته اند بلکه برای حاکمیت اسلامی هم خطرناک است ومیتواند پیامد امنیتی ببار آورد . این گونه پیامد احتمالی که فعلا از نطر طراحان وهواداران آن مغفول مانده است را میتوان در سه سطح  درنظر گرفت.


الف:  حدف تدریجی نقش آفرینی مثبت جریان میانه رو اهل سنت وبلوچ وخنثی کردن نگاه ملی آن وواگذاری ابتکار عمل به جریان رادیکال ضد سیستمی وبا ظرفیت پیوند با جریان رادیکال جهان اسلامی مستقر در خارج از مرزهای سیاسی ایران.


ب: خنثی کردن جریان روشنفکری بلوچ باهویت ملی ایرانی وزمینه سازی برای  رشد نوعی ناسیونالیزم قوم محور ، تجربه که دربلوچستان شرقی  پاکستان هم اکنون در جریان است ودرنگاهی ملی هیچ نیازی به تحمیل ان به بلوچ ایرانی  وجود ندارد.


ج:  تقسیم استان در شرایط کنونی که منطقه وبویژه ساحل مکران درسیبل رقابت های در حال تشدید آمریکا ،چین وروسیه در پروژه چینی یک کمر بند --یک جاده وپروژه ایندیا پاسفیک آمریکا قرار گرفته است وآمریکا قصد دارد از ساحل عربی ،عبری مدیترانه تا هند واز انجا تا عبور از مالاکا شرق وجنوب شرق آسیا رامتحد وچین را مهار کند.چه مصلحتی ملی ایجاب میکند که سیستان وبلوچستان را درمعرض رقابت  قدرت های خارجی قرار دهیم وزمینه ساز بروز مشکلات ناخواسته شویم  که امریکا چین وروسیه بر سر تسلط بر افغانستان وپاکستان دارند.


باتوجه به این گونه مسائل است که بلوچ بر این باور است که راه حل عبور از عقب ماندگی که همه به ان اعتراف دارند.،درتقسیم استان به چند استان نیست، بلکه در تغییر نگاه برادران سیستانی وحاکمیت اسلامی وپذیرش بلوچ به عنوان ایرانی و خودی  وصرف نظر کردن از اتهام واهی تجزیه  طلبی است که مرتب از طرف صاحبان منافع تکرار میشود.بلوچ از خود تکرار کنندگان این اتهام ،خودراکمتر ایرانی نمیداندودرهمان حال عبور از طرح هائی است که سیاست های نادرست  مردم را درقالب هویت های مصنوعی  قومی به بلوچ وفارس وسیستانی  وهویت مذهبی شیعه وسنی ودر بعد سیاسی به خودی وغیر خودی تقسیم کرده است .امر خطرناکی که درتاریخ منطقه بی سابقه است و از زاویه نگاه به منافع ملی خطر ناک تر هم هست وتنها میتواند منافع شخصی اقلیتی را تامین کند که خود را پشت سنگر مذهب درحصار ذهنی تنگه احدی گرفتار کرده اند.

*لازم به ذکر است که انتشار یادداشت ها در پایگاه میارجل به منزله تایید آن نیست و این پایگاه خبری تلاش می‌کند که در موضوع تقسیم استان، گفتگوهای بلوچی- بلوچی شکل گرفته تا ابعاد این طرح برای افکار عمومی مردم بلوچستان بیشتر تبیین شده و زمینه ای برای ایجاد اجماع و تصمیم واحد نخبگان و فعالین بلوچ فرآهم شود.