قوم بلوچ از گذشته به حفظ حریم و حرمت یکدیگر و از همه مهمتر میارجلی معروف بوده و اینگونه شده که در این بستر خشک و خشن جغرافیایی در کنار هم زندگی مسالمت آمیز و بسیار صمیمانه ای را داشته اند اما با گذشت زمان و جبر روزگار این فرهنگ و اصالت نیز کمرنگ تر شده و اتحاد و برادری بجای اینکه مایه آرامش و امنیت مردم باشد به سمت و سوی بی اساس خود برتربینی و جهالت آغشته شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل، استان سیستان و بلوچستان با وجود بافت فرهنگی و سنتی خود شدیدا متاثر از تفکرات قومی و طایفه ای می باشد که این تفکرات با وجود اینکه مزایای زیادی را در اتحاد، همدلی، همگامی و وحدت اقوام و طوایف بلوچستان بوجود آورده اما متاسفانه معایبی بس انکارناپذیر را نیز دارا می باشد.

قوم بلوچ از گذشته به حفظ حریم و حرمت یکدیگر و از همه مهمتر میارجلی معروف بوده و اینگونه شده که در این بستر خشک و خشن جغرافیایی در کنار هم زندگی مسالمت آمیز و بسیار صمیمانه ای را داشته اند اما با گذشت زمان و جبر روزگار این فرهنگ و اصالت نیز کمرنگ تر شده و اتحاد و برادری بجای اینکه مایه آرامش و امنیت مردم باشد به سمت و سوی بی اساس خود برتربینی و جهالت آغشته شده است.

عده ای اندک از جوانان بلوچ دیگر بر خلق و منش اجداد خود نیستند و برای خودنمایی و نشان دادن قدرت خود دست به انواع سلاح های سرد و گرم می برند، قبح حمل و نگهداری اسلحه چه سرد و چه گرم دیگر شکسته و برخی خانواده ها دیگر فرزندان خود را برای رفت و آمدهایشان و همراهی با انواع دوست باب و ناباب ملامت نمی کنند و شب بیداری و محافل آنچنانی در پاتوق های دوستانه به شدت رواج پیدا کرده که همه و همه از یک انحطاط فکری و فرهنگی خبر می دهند.

مصرف مخدرات و مشروبات الکی نیز خود عاملی بر این بی بند و باری هاست و جوانان از قید فرهنگ غنی دوری می کنند، نیاز است بازنگری اساسی برای سرگرمی های جوانان در زمان فعلی صورت گیرد چرا که اکثریت درگیری ها و قتل های فعلی نشات گرفته از فضای مسموم مجازی و محافل شبانه جوانان می باشد که در آن هر اتفاق ناممکنی رخ می دهد، به تعبیری باید گفت شعله های بیشتر قتل های فعلی از فضای مجازی و محافل شبانه سر می گیرد و از کمترین بحث و جدلی جوانان جهت نشان دادن غرور خود که عمدتا کاذب بوده به سلاح متوسل می شوند، جوان 18 تا 25 ساله بجز جوش و خروش جوانی درگیر هیچ چیز دیگری نمی باشد که متاسفانه فراوانی اسلحه در منطقه این جوش و خروش را با حوادثی بسیار تلخ همراه کرده است.

و اما مهمترین بحثی که این روزها فکر جامعه را مشغول کرده قتل های ناشی از اختلافات قومی و طایفه ای می باشد، در ساختارهاي اجتماعي قبيله ای و طايفه ای متاسفانه هر قتل و اختلاف به همه طايفه گسترش مي يابد، در واقع طايفه يك پيكر واحد است كه هر ضربه به بخشي از این پيكر همه آن را تحت تاثير قرار مي دهد، اما دلايل اين قتل ها و اختلافات را بايد در چند مورد بررسي كرد.

تجارت مواد مخدر كه اختلاف در اين تجارت در مراجع قانوني حل و فصل نمي شود و به گروگانگيري و قتل منجر مي شود و همچنین نبود اراده ای قوي تر از وضعیت موجود یا برخی ناکارآمدی ها در نيروهای امنيتي و قضائی در برخورد با عوامل ناامني و در نتيجه هر قتل راهي جز انتقام طايفه اي ندارد، فقر فرهنگی و عدم تربيت درست در خانواده و مدرسه، اعتياد، فقر، بيكاري، مرز و امكان فرار مجرمين به آن سوي مرز، دست های پنهانی كه سرداران و بزرگان را هدف قرار مي دهد و جنگ را تشديد و امكان صلح را كم می كند.

متاسفانه فعالین سياسی كمتر وارد اين بحث ها می شوند كه خود دلايلی دارد ولي بايد تربيت و مبارزه با خشونت را از خانه و مدرسه شروع كنيم و آموزش هايی متناسب با اين شرايط را برنامه ريزی كنيم فعالان اجتماعي و آنانی كه تخصص جامعه شناختي دارند بايد به ميدان بيايند، هنرمندان با نمايش و موسيقي به جای تشويق خشونت در مذمت خشونت نمايش نامه و فيلم بسازند، موسيقی ما هم در خدمت قاتلين و جنايتكاران نباشد و آنان را مدح و ستايش نكند.

متاسفانه گاهی خود مردم و معتمدين و حتی برخی علماء نمی گذارند مجرمين از طريق قانون مجازات شوند و ناخواسته زمينه ساز انتقام و خشونت می شوند و بهترين راه همين است كه همه به قانون احترام بگذاريم و مجرمين را در اختيار قانون قرار دهیم از طرفی معتمدين و علماء متاسفانه موقعي وارد ماجرا می شوند كه قتل و جرم اتفاق می افتد و اقدام پيشگيرانه نمی كنند و بيشتر بر اين باورند كه از مجازات مجرم از طريق قانونی جلوگيری شود و غافل از اينكه زمينه ساز انتقام و ادامه خشونت می شوند.

برای برقراری امنيت بايد بررسی جامعه شناختی شود ريشه يابی شود، در پرونده های قضائی علت ها جستجو شوند و بعد از آگاهي و شناخت ريشه ناامنی می توان برای آن برنامه داشت، متاسفانه ما در زمينه بررسی علمی و جامعه شناختی و ريشه يابی علل ناامني كار زيادي نكرده ايم حتی به ندرت در دانشگاه ها پايان نامه و رساله اي در اين موضوع به دانشجويان داده می شود به هر حال همه ما مقصريم، سرداران طوایف، علماء، خانواده، مدرسه، دانشگاه، نيروهاي امنيتي و قضائی و بيشتر نظاره گر هستیم و يا حداكثر محكوم می كنيم و اقدامی علمی و عملی و كارشناسانه انجام نمی دهيم.

واقعا برای ما بسیار تکان دهنده است که یک شخص معتمد و یا هر مسلمان دیگری اینچنین بی رحمانه به قتل برسد، درست است که مسئله شخصی یا خانوادگی یا هر چیز دیگری بوده اما نباید مسئولین و سایر اقشار به بهانه اینکه موضوع شخصی و اختلاف طایفه ای بوده نسبت به وظایف خود در قبال امنیت سلب مسئولیت کنند.

گویا برخی معتمدین و ریش سفیدان و علمای دین که در گذشته رهبران صلح و آشتی بودند دیگر در جامعه ما نیستند و شاید ما اول آن ها را در اختلافات قومی و طایفه ای هدف قرار داده ایم که امروز چنین سرگشته و حیرانیم و جوانان ما عنان را از خرد گرفته و بدست احساسات زود گذر و غیر منطقی جوانی داده اند.

همه ما در سال های اخیر شاهد و ناظر بودیم که چه عزیزانی بخاطر اختلافات طایفه ای از میان ما پر کشیدند. صدها کودک را یتیم و محبت پدر را از آن ها گرفتند، زن ها را بیوه و مادران در عزای فرزندان دق مرگ و کمر پدران را شکستند و سال هاست که این تراژدی در این سرزمین ادامه دارد، اگر در جایی به همت بزرگان شعله ای از این آتش خاموش می شود در گوشه ای دیگر یا آتشی زیر خاکستر یا با یک اختلاف کوچک مجددا آتش شعله ور می شود.

نمیدانم نسل های آینده ما درباره ما چه خواهند گفت و تاریخ درباره ما چه خواهد نوشت اما این را به یاد داشته باشیم سال هاست که مردم ما از فقر، محرومیت و عقب ماندگی فرهنگی رنج می برند و همین اختلافات و عدم امنیت ریشه همه بدبختی ها و عقب ماندگی ماست.

اگر بدنبال حل معضل قتل های عمد فعلی در جامعه سیستان و بلوچستان بالاخص بلوچستان هستیم باید یک تیم خبره جامعه شناس پا به عرصه بگذارد و با تحقیق پیرامون علل و چرایی و چگونگی این موارد راهکار عقلانی و منطقی ای حول فرهنگ و بافت سنتی منطقه ارائه کنند تا برچیدن این معضل به بهترین شکل ممکن و در کمترین زمان ممکن اتفاق بیوفتد.

ناگفته نماند که بحث فعلی راجع به قتل های عمد و درگیری هایی است که عمدتا از آن به قتل های طایفه ای یاد می شود و حساب سرقت ها، ناامنی ها و سرقت های مسلحانه از این باب جداست و خود نیاز به ریشه یابی و بحث جداگانه ای دارند.