جنوب شرقی ترین استان ایران،‌ سرزمین سیستان و بلوچستان،‌ استانی که امکانات بالقوه بسیاری دارد و چشم انتظار نگاه مسئولان بخش دولتی و خصوصی است تا این امکانات بالفعل شود.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی میار جل؛ مطهره مرادی، از فعالین اجتماعی و رسانه‌ای بلوچ طی یادداشتی برای میار جل نوشت: استانی با جمعیت بیش از دو میلیون و هفتصد و هفتاد هزار نفری که تورم از یک سو بر روی شانه های نحیف اقتصاد محلیش فشار می آورد و از سمت دیگر ناکارآمدی تصمیمات، این منطقه استراتژیک را با مشکلات بسیار مواجه کرده است. تب تورم نقطه به نقطه برای بهمن 99 در این استان 47.5 درصد ثبت شد، از سوی دیگر میانگین نرخ بیکاری که در دهه اخیر در حدود 14 درصد بوده است به مشکلات دامن زده. بیکاری جوانان را به حیطه فرا قانون کشانده تا از طریق مشاغلی چون سوخت بری امرار معاش کنند. اما آیا این استان پتانسیلی برای سرمایه گذاری ندارد؟

بررسی ها حاکی از آن است که سیستان و بلوچستان با مشکلات عدیده ای در بخش تامین آب و کشاورزی روبه روست، اقتصاد محلی که به صنعتی شدن رو نیاورده در کنار محرومیت های بسیار آموزشی و بهداشتی منطقه را برای سرمایه گذاری بایر کرده است. هرچند که سیتسان با مشکلات تنگناهای طبیعی، زیربنایی و فیزیکی، مالی و سرمایه ای، نهادی و قانونی مواجه است اما فرصت های بسیاری در دل این کویر جغرافیایی نهفته که میتواند آن را به بهشت اقتصادی بدل کند. در اینجا به چند بخش مولد اما دور از چشم میپردازیم:

بخش شیلات استان از طریق پرورش میگو میتواند به اشتغال و صادرات کمک کند اما متاسفانه مشکلات و سو تدبیر مدیریتی باعث غفلت از این بخش شده است، از مشکلات صیادی و نبود تکنولوژی تا بحث صادراتی و بین اللملی.

بنابر مطالعات زمین شاختی، سیستان و بلوچستان بستری از معادن را دل خود دارد که نیازمند کارهای تحقیقاتی و اکتشافی است، کاری که منجر به توسعه اقتصادی این استان میشود همچنین  امکانات بندری و همسایگی با کشورهای پاکستان و افغانستان و موقعیت ویژه بندر چابهار درخارج از تنگه هرمز و دسترسی به آبهای آزاد امکان آن را فراهم می سازد که فرآورده های جهت صادرات و فرآوری به خارج از کشور صادر شود

بخش صادراتی در این استان سال هاست مغفول مانده است، از این رو حضور بانک هایی با رویکرد صادراتی و همچنین بررسی قوانین مرزی و گمرکی بیش از پیش احساس میشود چرا که بالا بودن غیرمنطقی تعرفه ها باعث رونق و رواج قاچاق کالا شده و پایین بودن کیفیت محصولات صادراتی استان زمینه را برای ورود کالاها بیشتر کرده و صادرات را به سمت محصولات نفتی برده.

فاصله 1500 کیلومتری از پایتخت گویا این خطه مهم به همراه ویژگی های اقتصادیش را به فراموشی سپرده، در چهاردهه اخیر دولت ها برای توسعه سیستان و بلوچستان تدوین نکرده اند و از ویژگی ها ژئوپلوتیک آن غفلت کرده اند و در این میان اگر بخش خصوصی به دنبال این بخش حرکت کرد قوانین و بروکراسی دولتی آن ها را دلسرد کرد. از این رو لزوم آن میرود دولت و بخش خصوصی دست در دست هم به پیشرفت این استان کمک کنند،‌ توجه به جاده سازی، توسعه ریلی، بهره بردن از بنادر مهم و شریان های حیاتی دریایی و صنعت گردشگری میتواند سهم عمده ای را در این بین بازی کند.

چابهار به عنوان یکی از بنادر استراتژیک می تواند در ان میان نقش قابل توجهی ایفا کند. آنتالیا، استانبول، دبی؛‌شهرهایی که ایرانیان در طول سفرهایشان در چند سال اخیر به خوبی با آن آشنا هستند. آنهایی هم که به این شهرها سفر نکردند،‌از آوازه آنها زیاد شنیده اند. کیفیت چنین شهرهایی از منظر یک الگو، برای مردم ایران که در فاصله جغرافیایی نه‌چندان دوری از آنها زندگی می‌کنند، این احساس را به وجود می‌آورد که رسیدن به نقطه مطلوبِ کیفیتی که شهرهای نام‌برده از آن برخوردارند، ناممکن است.

اما فرصت های بسیار در ایران هم وجود دارد که اگر مورد توجه قرار بگیرد چه بسا رشد اقتصادی را با سرعت بسیار به ارمغان آورد

چابهار به عنوان یکی از شهرهای بندری مهم ایران که از قضا نه‌تنها امکان مقایسه آن با بندری چون دوبی وجود دارد، بلکه از هر نظر از آن نیز غنی‌تر است خصوصا آنکه این بندر موقعیتی بی‌مانند در کل پهنه آبی دریای عمان و خلیج‌فارس دارد.

روشن است که مناطقی با کیفیت استراتژیک بندر چابهار و سایر شهرهای ایران که ذیل مناطق آزاد تعریف می‌شوند از ابتدا نیز مطابق با تعریف و استاندارد جهانی مناطق آزاد مورد بهره‌برداری قرار نگرفتند و به جای آسان کردن امکان تولید و صادرات، این مناطق تبدیل به دروازه واردات کالاهای بی‌کیفیت خارجی (عمدتاً چینی) و فرار مالیاتی بسیاری از شرکت‌های داخلی شدند و از تمام فرصت های ممکن آن به خوبی استفاده نشد

از مجموع سه کریدور حمل‌ونقل جهانی که برای تزانزیت میان کشورها پیش‌بینی شده است، دو راه‌گذر از ایران می‌گذرد و چابهار جنوبی‌ترین نقطه کریدور شرقی-غربی جهان است.

در واقع، بندر چابهار، در محل تلاقی دو راه‌گذر ترانزیتی مهم جهان به نام‌های شمال-جنوب و شرق-غرب قرارگرفته که این امر از مهم‌ترین مزیت‌های محور شرق کشور است.

راه های ارتباطی بی شک عامل بسیار مهم برای تجارت است. بزرگترین کمک دولت برای توسعه این منطقه آن است که فرایند کسب و کار را تسهیل کند، موانع پیش روی کارآفرینان را از میان بردارد و به بحش خصوصی فرصت بزرگ شدن بدهد.

فرصت چندانی برای از دست رفتن وجود ندارد، یک الگوی توسعه مبتنی بر آمایش سرزمینی، می‌تواند پتانسیل این بندر حساس را بالفعل کرده و الگویی مناسب برای مدل حکمرانی از سطح محلی تا ملی را فراهم کند. نه تنها چابهار بلکه کیش، قشم، ماکو، اروند، ارس، انزلی و بندر امام که هر کدام میتواند دروازه ای به سمت تجارت با دنیا و ارزآوری باشد

در این میان بخش خصوصی نقش مهمی میتواند ایفا کند. دوست یا دشمن؟ دولت قرار است همراه بخش خصوصی باشد یا با آن نزاع داشته باشد؟

بررسی تاریخ صدسال اخیر خبر از سر ناسازگاری دولتی ها با بخش خصوصی دارد،‌ بخشی که در سایر کشورها به موتور پیشران اقتصادها بدل شده است،‌ در حالی که در دهه های اخیر در دنیا بار اقتصاد به دوش بخش خصوصی واگذار شده تا از طریق کم کردن هزینه نهایی تولید کالا و افزایش کیفیت بهترین خدمات را به مشتریان ارائه دهند، جمله معروفی که بسیار به چشم دیده ایم: حق با مشتری است، چرا که در این سیستم های اقتصادی مردم هستند که اگر از یک کالا استفاده کنند و بخرند حیات این شرکت ها ادامه میابد از این رو این شرکت ها مجبور به ارائه بهترین خدمات با کمترین هزینه اند، دولت هایی با بار سبک و پویا که به اجرای قانون رسیدگی میکنند، موانع را برمیدارند و کسب و کار را تسهیل میکنند‌ اما در ایران اوضاع کاملا متفاوت است، دولت در عرض و طول اقتصاد ایران ریشه دوانده و بنابر اقوال گوناگونی که هرچند وقت یکبار توسط مسئولین گفته میشود، اقتصاد ایران بین 60 تا 80 درصد دولتی است. در کشورهای توسعه یافته دولت در کنار بخش خصوصی همقدم شده است،‌ اما در ایران با توجه به سوابق تاریخی و سیاسی و ایدئولوژیک،‌ گویا دولت در مقابل این بخش ایستاده است.

بی اعتمادی که در سال های اخیر منجر به خروج سرمایه های بسیار از کشور شده است،‌ چرا که بخش خصوصی کسی نیست جز خود مردم. اما اقتصاد دولتی وابسته به درآمد نفت،‌ گویی کاری کرده است که دولت ها به دلارهای نفتی دل ببندند و به این سرمایه عظیم پشت کنند.

از این رو اکنون زمان تغییر پارادایم فکری و توجه بیشتر به بحث تولید کارآمد به‌جای شعارهای توزیعی است. زمان واگذاری امور به مردم و بخش خصوصی است

سیستان و بلوچستان نسخه ای از فرصت های بسیار پیش روی اقتصاد ایران است، فرصت های بسیاری که هرکدام میتواند برای توسعه ایران غنیمت شمرده شود.