فعال فرهنگی بلوچ که با پست هایش در فضای مجازی گاهی اوقات جنجالی می شود، معتقد است با این روند که آموزش و پرورش در بلوچستان پیش گرفته، فقط قرار است مشتی بی سواد به جامعه تحویل بدهیم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میارجل؛ عبید ملک رئیسی 29 ساله که سه سال از عمرش را معلم خرید خدمت بوده است و به گفته خودش به دلیل بی توجهی و بی احترامی آموزش و پرورش به معلمان خرید خدمات یک سالی می شود که از این کار دست کشیده است، طی گفتگویی با میارجل به دغدغه های این روزهایش پرداخت.

(پینوشت: مصاحبه مربوط به اردیبهشت سال گذشته است و آن زمان هنوز عبید ملک رئیسی به عنوان معلم خرید خدماتی فعالیت می کرد)

کمی درباره پست هایتان که برخی شان نیز در فضای واقعی جنجالی شده اند توضیح بدهید؟

من معمولاً از کمبودها، نبودها، بودها و از هر چیزی که دور و اطرافم می‌بینم در شبکه‌های اجتماعی پست می‌گذارم، اکنون نیز با وجود شرایط کرونا مجبور هستم تک به تک خانه دانش‌آموزان بروم که عکس های آن را نیز در فضای مجازی بارگذاری کرده ام، همانطور که مستحضر هستید در این منطقه ای که من کار می کنم اینترنت ضعیفی داریم و برخی مواقع نیز اصلا آنتن نداریم چه برسد به اینترنت، قبلاً که وزیر آموزش و پرورش را دیده بودم هم به ایشان گفتم که اگر ما بهترین حالت زیرساختی در استان سیستان و بلوچستان را در نظر بگیریم، خصوصاً در جنوب بلوچستان که زیرساخت های اینترنت و آنتن دهی مشکلات زیادی دارد، ما بیاییم فرض کنیم که تمام زیرساخت ها موجود هستند و حتی اگر همه بچه ها تبلت و گوشی و تمام امکانات را نیز داشته باشند، با این حال یک دانش آموز ابتدایی خودش نمی تواند یک فایل را دریافت کند و از آن استفاده ببرد چرا که اکثر اولیا در جنوب استان ما کم سواد و بی سواد هستند و این یکی از دغدغه های اصلی ام بود که با وزیر مطرح کردم؛ من الان مدارسی می شناسم که هنوز دانش آموزان آنجا آموزگار ندیده اند، در حالی که سال تحصیلی نیز رو به اتمام است به نظر شما با وجود چنین شرایطی مجازی برای دانش آموز کاربرد خواهد داشت در حالی که آموزگار ندیده و سال تحصیلی نیز رو به اتمام است.

چه شد خانه به خانه دانش آموزان رفتید و با آنها درس کار کردید. سخت نبود؟

سال گذشته منظورم اوایل سال تحصیلی است، رفتیم پیش دانش آموزان و به اولیا گفتیم که اجازه بدهند بچه هایشان هفته ای دو روز به صورت دو نفره یا سه نفره بیایند مدرسه، تا ما با آنها کار کنیم، پدر و مادرها می گفتند دانش آموز ما نمی خواهد درس بخواند و می خواهد ترک تحصیل کند! پرسیدم چرا، گفتند مدرسه ای که یک روز هست اما ده روز نیست و دو روز هست اما یک ماه نیست، آیا دانش آموز یاد می گیرد، خب این فایده ای ندارد و برخی از دانش آموزان به همین دلیل ترک تحصیل کردند! باور کنید با این روندی که در پیش گرفته شده است ما فقط مشتی بیسواد تحویل جامعه خواهیم داد.

خرید خدمت بودن چه سختی هایی دارد؟

معلم خرید خدمت هستیم و همانطور که می دانید استان ما ۱۴ الی ۱۵ هزار آموزگار کمبود دارد و بخشی از این آموزگار ها را نیز خرید خدمات تشکیل داده است، در واقع معلمان خرید خدمات نیز بچه های سر راهی آموزش و پرورش هستند و کسی آنها را به عنوان فرزندی قبول ندارد، در واقع ما به عنوان معلم شناسایی نمی شویم و سرویس مان نیز ماشین سوخت بر است که ما را این ور و آن ور می برد و هرکس نیز ما را می بیند فکر می‌کند ما سوختکش هستیم، اگر کسی در استان بگوید کارت شناسایی بده ما معلم نیستیم و به عنوان یک معلم ما کارت هویتی نداریم که بتوانیم بگوییم معلم هستیم، طرح هایی مانند اینترنت آموزگاران نیز برای ما معلمان خرید خدمت نیست. الان ما از کمترین امکانات بهداشتی برخوردار هستیم و آموزش و پرورش می گوید بروید از موسسات امکانات تان را بگیرید در حالی که موسسات نیز می گویند بودجه ای از سمت آموزش و پرورش برای ما نیامده است و این در حالی است که الان ما با پاندومی کرونا در ایران روبرو هستیم، با این شرایط ما آب مان از رودخانه ای است که انواع و اقسام حشرات، قورباغه، خرچنگ و غیره داخل آن است، ما از این آب استفاده می‌کنیم و بچه‌ها نیز از همین نوع آب استفاده می‌کنند شما بگویید با این شرایط پروتکل بهداشتی نیز در کار است؟

پس شما با سوختبران جابجا می شوید؟

خدا خیر بدهد سوختبران را، اگر ما را نبرند ما در راه مانده می شویم و همکاران خانم ما نیز با همین سوختبران جابجا می شوند، جایی که ما کار می کنیم منطقه صعب العبور است و فقط ماشین سوخت بر می‌تواند برود، ماشین هایی مانند لندکروز، تویوتا و غیره می توانند بروند، چون صعب‌العبور است و ما معلمان چه خانم و چه آقا، با سوختبران جابجا می شویم که یکی از دغدغه های ما نیز همین است.

نظرتان درباره محرومیت بلوچستان چیست؟

بخشی از محرومیت بلوچستان برمی‌گردد به اینکه توجه به استان ما نمی‌شود، دولتمردان و مسئولان شهرستان به بومیان یا دولتمردان و وزرا توجه به استان ما ندارند و می آیند چهار دانه عکس می گیرند و چند تا قیچی هم می‌زنند و می‌روند، باید توجه داشت ما کلنگ زنی و قیچی نمی‌خواهیم، برای یک پروژه مگر چند بار قرار است کلنگ بزنید، برای مثال همین بیمارستان چابهار چند بار کلنگش به زمین زده شده است اما هنوز حتی ساختش شروع نشده است، به نظر من حرف زیاد گفته می شود اما فاصله حرف تا عمل زیاد است، یک کار مثبت انجام بدهند از صد ها کاری که نیمه کاره می گذارند خیلی بهتر است، من یادم است چند سال پیش جریان گاندو پیش آمد و علیرضا فوت کرد، گاندو خورده بودش، بعد از سوی سازمان محیط زیست و سازمان کشتیرانی آمدند یک تصفیه خانه ای درست کردند، حتی افتتاح و این تصفیه‌خانه راه اندازی هم شد اما همین الان پایین دست سد پیشین همچنان منتظر آب هستند، پس این تصفیه خانه برای چه راه اندازی شده است؟ تا الان که این تصفیه خانه کارایی نداشته است، چرا پروژه ای را انجام می‌دهند که اینقدر بار مالی دارد اما کاربرد هیچ ندارد!

حرف آخر؟

جامعه بلوچستان از مسئولان می خواهد که هیچ کاری نکنند اما فقط و فقط حرف هم نزنند ولی اگر حرف می زنند حداقل یک درصد آن را عمل کنند! ما جزئی از همین خاک نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستیم با این حال، فقط زمان انتخابات شهروند درجه یک به حساب می آییم و بعد از انتخابات شهروند درجه سه حساب مان می کنند.

پینوشت: مصاحبه مربوط به اردیبهشت سال گذشته است و آن زمان هنوز عبید ملک رئیسی به عنوان معلم خرید خدماتی فعالیت می کرد.

خبرنگار: حنیفه دهقانی